گروه خانواده و سلامت: در زندگی حقایق به ظاهر کوچکی وجود دارند که گاهی بیتوجهی به آنها باعث بروز اختلالهای بزرگی در زندگی میشود. تا به حال وارد اتاقی که بسیار درهم و نامنظم است، شدهاید؟ ذهن صاحبان این اتاقها نیز همانند قفسه کتابها و کمد لباسهایشان مشوش و نامرتب است. آنها برای پیدا کردن کلیدهایشان، باید ساعتها وقت صرف و اتاق نامرتبشان را با زیرو رو کردن، آشفتهتر کنند. زندگی شخصی این افراد هم به همین صورت است چون اهداف آنها نامشخص و همانند اتاقشان ناشناخته و گم است.
دکتر شهربانو قهاری،دکترای روانشناسی بالینی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی می گوید: یکی از عواملی که باعث میشود ما انسانها به اندازه کافی شاد نباشیم و فرصتهای شاد را از ما از دور میکند، حسرت خوردن است. حسرت خوردن دلایل مختلفی دارد. گاهی شخص به دلیل اتفاقهای گذشته حسرت میخورد. گاهی هم حسرت خوردن به علت خواسته هایی است که به دست نیامده یا مقایسههایی که افراد که با انسانهای دیگر اطراف خود انجام میدهند.
*مثبت حسرت بخورید
مهمترین دلیل حسرت خوردن، موقعیتهایی است که آنها را به اشتباه از دست دادهایم. اگر بخواهیم واقعبین باشیم، نمیتوان گفت هیچ انسانی نباید حسرت بخورد چون هر انسانی در زندگی مرتکب اشتباههایی میشود یا فرصتهایی را خواسته و ناخواسته از دست میدهد بنابراین این حس کاملا طبیعی است اما چیزی که اهمیت دارد، این است که حس تاسف و حسرت نباید پایدار باشد. منظور از موقت این است که در لحظات کوتاهی که فرد حسرت میخورد، به این فکر کند که برای از بین بردن حس تاسف و حسرت باید از چه راهکارهایی استفاده کند تا به مقابله با آن بپردازد. وقتی با چنین دیدگاهی با حسرت روبرو شویم، میتوان گفت این نوع حسرت خوردن مثبت است چون میتواند شروعی برای یک تغییر باشد.
*تمرکز روی اشتباهات
از حسرت خوردن زمانی به عنوان یک ویژگی منفی یاد میشود که انسانها فقط به آن همان حسرت بسنده کنند و در این وضعیت بمانند درحالی که با حسرت خوردن مانع شادبودن در زندگی میشود و آنطور که باید نمیتواند شاد و پرانرژی بود. با این حالت انسانی که حسرت میخورد، نمیتواند برای آیندهاش برنامهریزی کند چون با فکر کردن در مورد گذشته و حسرت خوردن یا با مشغله های ذهنی که در مورد دستاوردهای دیگران دارد، زمان حال را از دست میدهد و نمیتواند انسان شادی باشد.
برای داشتن زندگی شاد و باکیفیت، حتی در زمانهایی که حسرت به سراغتان میآید، میتوانید سازنده و مفید از آن استفاده کنید. یعنی روی اشتباههای خود متمرکز شوید و دنبال راهی باشید که دیگر مرتکب آن اشتباهها نشوید و فرصتهای زندگیتان را راحت از دست ندهید. با تمرکز بر اشتباهها میتوان از آنها درس گرفت و با جبران خطاها، مانع ارتکاب اشتباههای گذشته شد.
*زندگی را سخت نگیرید
یکی دیگر از متغیرهایی که مانع شادی است، سخت گرفتن در زندگی است. اگر افراد سعی کنند زندگی در زمان حال را بیاموزند، کمتر به گذشته و خاطرات تلخشان یا آینده و اتفاقهایی که هنوز نیفتاده، فکر میکنند و در نتیجه شادتر زندگی خواهند کرد و این همان ساده گرفتن زندگی است. کدورت، ناتوانی در بخشیدن خود و دیگران، رقابت، تجملات و چشم و همچشمی عوامل بازدارندهای هستند که مانع کسب لذت از زندگی و داشتن زندگی شاد میشوند.
*افکار مزاحم
از آنجا که تمام احساسات و افکار منفی در ذهن روی میدهد، این سوال مطرح میشود که آیا میشود این صداهای ذهنی را متوقف کرد تا با خاموشی آنها دیگر افکار منفی و احساسات بد در ذهن ما خانه نکند؟ در جواب باید گفت افکار مزاحم و ناخوشایند بدون اینکه کنترلی روی آنها داشته باشید، دائم در حال رفت و آمد در ذهن هستند و نمیتوان مانع آنها شد اما همه افکاری که در ذهن ما هستند، لزوما منفی و بازدارنده نیستند مثل حس خوبی که بعد از تماشای یک فیلم سینمایی داریم یا فکر کردن در مورد ساعتی که میخواهیم لباسها را از اتوشویی بگیریم. راهکار مقابله با تردد افکار منفی در ذهن این است که ماهیت آنها را با طرح سوال بررسی کنیم؛ آیا داشتن این فکر به ضرر من است؟ با وجود چنین افکاری، چه دورنمایی انتظارم را میکشد و پیامدهای آن چیست؟ مهمتر از اینها، اینکه چنین افکاری با واقعیت بیرونی مطابقت دارند یا فقط در حد فکر هستند؟ آیا دیگران نیز به شرایط من به همین صورت فکر و چنین احساساتی را در وجودشان تجربه میکنند؟ با طرح این سوالها میتوان افکار ناخوشایندی که در ذهن ایجاد میشود، شناسایی و با آنها مقابله کرد. با روبروشدن با افکار ناخوشایند و بازدارنده و تلاش برای رفع آنها، میتوانید زندگی شادی را برای خود و اطرافیانتان خلق کنید.
*شادی و آرامش با نظافت
در زندگی حقایق به ظاهر کوچکی وجود دارند که گاهی بیتوجهی به آنها باعث بروز اختلالهای بزرگی در زندگی میشود. تا به حال وارد اتاقی که بسیار درهم و نامنظم است، شدهاید؟ ذهن صاحبان این اتاقها نیز همانند قفسه کتابها و کمد لباسهایشان مشوش و نامرتب است. آنها برای پیدا کردن کلیدهایشان، باید ساعتها وقت صرف و اتاق نامرتبشان را با زیرو رو کردن، آشفتهتر کنند. زندگی شخصی این افراد هم به همین صورت است چون اهداف آنها نامشخص و همانند اتاقشان ناشناخته و گم است. آنها آرامش و شادی زیادی در زندگیشان تجربه نمیکنند چون نظم در زندگیشان وجود ندارد. سعی کنید برای هر چیزی حتی کوچک و ساده، جایی خاص در نظر بگیرید و با این روش نظم را وارد زندگیتان کنید.
*هرچیزی جای خود
انسانهای منظم، شاد هستند و همه زندگیشان روی روال است. برای مرتب کردن تخت فقط چند ثانیه وقت لازم است و برای اینکه زبالهها را در سط زباله بیندازید، هم همین مقدار وقت لازم است. مطمئن باشید با کمی منظم بودن، کارهایتان به تاخیر نمیافتد.
سعی کنید صبحها کمی زودتر بیدار شوید تا به همه کارهای روزانهتان برسید. این شعار را هرگز از ذهنتان بیرون نیندازید: اگر زود بیدار شوید، همیشه به موقع سر قرارهایتان خواهید رسید اما اگر دیر بیدار شوید، همه کارهایتان را با تاخیر انجام خواهید داد و یک انسان با چنین ویژگیهایی، همیشه بیاهمیت در نظر گرفته میشود و شاید هرگز در فهرست افراد مهم قرار نگیرد.» با انضباط شادی را وارد زندگیتان کنید.