
گروه فناوري: مسئله کنترل افکار از سوي پلتفرمهاي بزرگ فناوري، موضوعي است که پس از توسعه شبکههاي اجتماعي امروزي، به چالشي بزرگ براي متخصصان حوزه فناوري و کارشناسان علوم شناختي بدل شده است.
ايلان ماسک هميشه خود را »طرفدار مطلق آزادي بيان« اعلام ميکند و اين در حاليست که گزارشهاي موجود از نحوه برخورد او با کارکنان خود هنگام انتقاد از او عملکردش کلمه مطلق را زير سوال ميبرد و او را تبديل به »طرفدار نسبي آزادي بيان« ميکند و نشاندهنده اين است که تعهد او به آزادي بيان محدوديتهايي دارد. همانطور که تلاش ايلان ماسک براي خريد و تصاحب توئيتر ادامه دارد و با در نظر گرفتن پيشرفتهاي فناوري، هر شخصي پتانسيل دسترسي و کنترل ايدهها و افکار مردم، در سراسر جهان را دارد و به اين ترتيب بشر بايد سراغي از حق فراموش شده خود، »حق آزادي فکر« بگيرد.
در سال 1942 ديوان عالي ايالات متحده نوشت: »آزادي انديشيدن در ماهيت خود مطلق است، دولتهاي ديکتاتور و ظالم هم قادر به کنترل عملکرد دروني ذهن نيستند.« اين فرض که ورود به ذهن انسان عملاً غير ممکن است باعث شده تا وکلا و قانونگذاران را از توجه زياد به محافظت از فرايند تفکر و ذهن ما بازدارد. از طرفي قرنهاست که افراد قدرتمند در تلاشند تا ذهن ما را کنترل کنند.
آلبرت اسپير، وزير سابق تسليحات هيتلر، در دادگاه محاکمه جنايات جنگي خود، درباره سيستم و قدرت تبليغات نازيها توضيح داد: »از طريق دستگاههايي مانند راديو و بلندگو، 80 ميليون نفر از تفکر مستقل محروم شدند و اين مسئله امکان اين که آنها را طبق اراده يک نفر کنترل کنيم ميسر ميکند«.
محروم شدن کل جوامع از تفکر مستقل باعث تضعيف حقوق فردي آنها براي ايده پردازي آزاد ميشود اما تنها تهديد اين مسئله مربوط به حق آزادي تفکر نميشود و ماجرا ميتواند مانند آلمان نازي به تضعيف ساير حقوق بشر هم گسترش يابد. اين خطر در قرن بيست و يک بيشتر از گذشته انسان را تهديد ميکند، زيرا ابزارهاي کنترل فکري که امروزه در دست صاحبات قدرت است بسيار قدرتمند تر و داراي قابليتهايي بيشتر نسبت به گذشته است که به مراتب ميتواند پيامدهايي ويرانگر تر از سابق داشته باشد.
براي مثال ميتوان به نقش فيسبوک جهت تسهيل نسل کشي در ميانمار اشاره کرد. کشوري که به گفته سازمان ملل فيسبوک در آن مانند يک هيولاي خبيث عمل کرد و همين ميتواند زنگ خطري براي آگاهي ما از پتانسيل رسانههاي اجتماعي و هدف قرار دادن تفکر مردم براي تحريک خشونتهاي مرگبار باشد.
فيس بوک پس از اين ماجرا متعهد شد که زين پس عملکردي مناسبتر از خود ارائه دهد اما وقايع ساختمان کنگره آمريکا در 6 ژانويه 2021 در سراسر جهان و همچنين ادامه دار شدن خشونتهاي قوميتي در اتيوپي نشان ميدهد که رويکرد آنها به طرز نااميدکنندهاي نامناسب است.
مشکل فقط محتواهاي نامناسبي که توليد ميشود نيست، سيستم کسب و کار رسانههاي اجتماعي مبتني بر تبليغات نظارتي از طريق حصول اطلاعات تعاملات و رفتارهاي مجازي کاربران اين پيامدهاي اسفناک را بدنبال دارد.
تحقيقات گروه مبارزات انتخاباتي Global Witness در سال گذشته نشان داد که در فيس بوک يکسري تبليغات فتنه انگيز، افراد را هدف قرار داده و باعث افزايش تنش و شکافهاي فرقهاي در اين کشور شده است.
وقتي دستگاه پروپاگاندا توانايي خلق تبليغات مدنظر خود، مديريت و رساندن آنها به ميلياردها نفر در سراسر جهان را داشته باشد کنترل اذهان ميسر ميشود. همانطور که فيسبوک در اعمال خشونتها مؤثر است، پلتفرم جهاني توئيتر نيز ميتواند به طرزي باورنکردني قدرتمند و تأثيرگذار باشد و اين چيزي بود که دونالد ترامپ به خوبي از آن آگاه بود. توئيتر نه فقط به علت امکان توليد محتوا بلکه به دليل ميلياردها نظري که ميتوان از طريق فيدهاي خبري آن کنترل کرد ارزشمند است.
هدف خلاقيتهاي دنياي تکنولوژي به شکلي فزاينده چه در محيط فضاي مجازي يا صنعت ابر داده و چه در حوزههايي مانند هوش مصنوعي و علوم اعصاب، دسترسي به عملکرد ذهن ما و کنترل آن است زيرا در آينده ثروتمند شدن به اين مؤلفه بستگي خواهد داشت.
در واقع صاحبان اين فناوريها دادههاي عظيمي از ما مانند رفتارها و عملکردهاي مختلفمان مانند اينکه چقدر مستعد قمار يا تئوري توطئه هستيم، مضطرب هستيم يا اعتماد به نفس کاذب داريم، در اختيار دارند تا نقاط ضعف ما قابل کنترل، فروش و بهرهبرداري باشد زيرا اذهان ما در عرصههاي تجاري و سياسي بسيار ارزشمند هستند.
فناوري براي اهدافي مانند تشخيص گرايش سياسي ما از روي چهره، شناخت نقاط حساس فردي و روانشناختي افراد و استفاده از آن به گونهاي فزاينده توسعه مييابد. ظهور سياست استفاده از روان شناسي رفتاري سياسي در فرايندهاي انتخاباتي در سراسر جهان باعث تضعيف پايههاي دموکراسي ميشود.
وقتي از پديدهاي به اسم کنترل ذهني انبوه صحبت ميکنيم اشاره به پيامدهايي فاجعه بار و سنگين و عميق را در بر ميگيرد که به هيچ عنوان نميتوان از عبارت »هدف وسيله را توجيه ميکند استفاده کنيم« زيرا مهم نيست که چه کساني و با چه اهدافي دموکراسي را هدف گرفتهاند.
سياست با عباراتي مانند نفوذ و متقاعد کردن افراد به پيروي رابطهاي تنگاتنگ دارد اما دموکراسي به رايهاي آزادانه و فردي اشخاص، فارغ از هر گونه دستکاري متکي است. در عصري که اکثر ما تمام يا بخشي از اطلاعات خود را از فضاي مجازي ميگيريم بايد مطمئن شويم ذهن ما را نميتوان به راحتي ربود و به بالاترين قيمت فروخت.
اخيراً دادستان کل واشنگتن دي سي شخصاً از مارک زاکر برگ به دليل ايفاي نقشش در رسوايي اخير کمبريج آتلانتيکا شکايت کرده که اين ميتواند آغازي براي مقابله با جريان قدرتمند کنترل اذهان باشد.
اين خطر فقط از سوي رسانههاي اجتماعي نيست. بانيان فناوري جاه طلبيهاي خود را پشت وسايل جذابي که از آن استفاده ميکنيم و صفحه نمايشهايي که ساعتها به آن خيره ميشويم پنهان کردهاند.
ايلان ماسک اخيراً از اولين ايمپلنتهاي عصبي که به شما امکان ميدهد کامپيوتر و تلفن همراه خود را از راه دور کنترل کنيد، خبر داده است. اين اما ظاهر ماجراست. واقعيت اين است که رابطهاي مغز و کامپيوتر (BCI) علاوه بر نحوه دريافت اطلاعات ميتواند قادر به کنترل نحوه برخورد ذهن ما با جهان نيز باشد.
در حالي که آزادي بيان ميتواند در شرايط خاصي محدود شود، حق آزادي انديشه در قوانين بينالمللي حقوق بشر مطلق است. اين بدان معناست که ما حق داريم افکار خود را خصوصي نگه داريم، بخاطر نيات خود مجازات نشويم و از دسترسي افراد به درون ذهنمان مصون باشيم اما تکنولوژي در حال حاضر در حال کار کردن روي پتانسيلهاي خود براي انجام اين کار است.
ما به مقررات جدي نياز داريم تا سيستمهايي را که ميتوانند وارد ذهن ما شوند کنترل کنيم.
به گزارش امانت به نقل از مهر، ممنوعيت استفاده از رابطهاي بين مغز و کامپيوتر ميتواند اولين قدم باشد. ما بايد از تاريخ درس بگيريم و قبل از اينکه يک مرد قادر باشد تا افکار ميلياردها نفر را کنترل کند به آن نه قاطعانه بگوييم.
آينده ما نبايد بر مبناي بهترين راه کسب درآمد از مردم و چگونه مسلط شدن بر آنها بنا شود. بايد معناي انسان بودن و آزاد انديشيدن در امروز و آينده به خوبي حفظ شود.