
گروه فرهنگي: کارل مارکس ميگويد: »ملت را از تاريخشان دور نگه داريد، در آن صورت به راحتي کنترل ميشوند.« اما جالب است که اين فيلسوف و اقتصاددان آلماني که باني مکتب کمونيسم است، فرهنگ را روبنا و امري تجملي در جامعه ميداند.
درحاليکه به تاريخ که محصول فرهنگ است، جايگاه والا ميدهد. گرچه همين تعارضات بوده است که مکتب او را که زماني طرفداران بسياري پيدا کرده بود، به سرعت به زير کشاند و تنها پوستهاي نازک و بيرمق از آن مکتب باقي مانده است تا آيينه عبرتي باشد براي آناني که نقش فرهنگ را دست کم ميگيرند.
بله، فرهنگ همه چيز يک ملت را ميسازد. به همين خاطر است که سرزمين بزرگي چون ايران، توانسته است قرنهاي متمادي، از گزند راهزنيها و ناگواريها و دشواريهاي تاريخي، عبور کند و امروز به مرحلهاي برسد که تا قله سربلندي، چند گامي بيشتر، فاصله نداشته باشد. (نگاه به فرمايشات مقام معظم رهبري در ديدار با فرماندهان سپاه پاسداران، که فرمودند: »اين سربالايي، اين شيب تند را عبور کرديم، به قلهها نزديک شديم. نبايد خسته بشويم.« 26 مرداد 1402)
صنايع فرهنگي قدرتمند؛ مجري و قانونگذار آگاه
در اين ميان فرهنگ در هماوردي و همراهي اقتصاد، اجتماع و سياست، ميتواند تاريخ بسازد، تمدن بسازد، پيشينه بسازد. بنابراين در چنين شرايطي، اقتصاد فرهنگي، اهميت والا پيدا ميکند. سرزميني که فرهنگش در همه امور آن نقش مستقيم و موثر دارد، بنابراين اقتصاد فرهنگي نيز ميبايد که شکوفا و درخشان باشد. لازمه داشتن اقتصاد فرهنگي پويا، داشتن صنايع فرهنگي قدرتمند است. اين موضوع نيز با مقوله صنايع خلاق، همسان و همسو است. بنابراين در اين زمينه ميبايد که به صنعت گران و خلاق عرصه فرهنگ، نقشي اساسي و بسيط داد.
در نتيجه اين توجه، توليد به مثابه بروز و ظهور تفکر فرهنگي، در جامعه نمود پيدا ميکند و زمينه رونق، فراهم ميآيد. پس از آن، تجاريسازي محصولات فرهنگي توليدشده، دغدغه مهمي است که بدون توجه قانونگذار و مجري قانون، امري دشوار و طولاني خواهد بود. بنا بر فعاليتهايي که دولت طي چند سال اخير در حوزه کسب و کارها داشته است و قوانين مهمي که مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسانده، اکنون همه چيز مهياست تا فعالان حوزه صنايع و اقتصاد فرهنگي، با انگيزه و اطمينان بيشتري وارد بازار فرهنگ کشور شوند. در اين شرايطي، تجاريسازي محصولات ارائه شده با چالشهاي جدي و مهمي روبه رو نخواهند داشت. اما از آن مهمتر، صادرات محصولات فرهنگي است که به دوام و ارتقاي اقتصاد فرهنگي منجر خواهد داشت که خوشبختانه ساز و کار و شرايط آن نيز طي سالهاي اخير، با راهاندازي کريدورهاي روانکننده صادراتي فراهم شده است. ضمن آنکه، با حضور فعال رايزنان فرهنگي کشورمان در سراسر جهان، ميتوانيم امر محتواسازي، معرفي، بازاريابي و بازارسازي را در نقاط مختلف جهان، به شکلي درخور، به منصه ظهور برسانيم.
پژوهش فرهنگي با توجه به اولويت جامعه
اما اگر بخواهيم از نقش مهم سرمايهگذاري در بخش اقتصاد فرهنگي به سرعت گذر کنيم، ميبايد به يک موضوع مهمتر توجه جدي نشان دهيم. اقتصاد و فرهنگ، رابطهاي مستقيم و تنگاتنگ با نيازهاي مردم و مسالههايي که جامعه به آن مبتلا است، دارند. پس باز هم پژوهش ميتواند نقش حياتي خود را در اين ميان ايفا کند. اما عارضهاي که معمولا پژوهشها به آن گرفتار ميشوند، دور بودن از اولويتهاي جامعه است. بنابراين اولويتهاي فرهنگي و اقتصاد فرهنگي، ميبايد در فرآيند مساله شناسي و ارائه راهکار، مورد توجه جدي قرار گيرد.
شايد بد نباشد که در شهرکهاي صنعتي کشور که الحمدالله تعدادشان قابل توجه است و محيطهايي پويا و کارآمد هستند، به صنايع فرهنگي نيز بخش و فضايي ويژه اختصاص داده شود تا سرعت حرکت در اين عرصه، بيشتر شود. اين گونه ميتوانيم پيوند فرهنگ با فناوري را سريعتر انجام دهيم. از سوي ديگر، هوش مصنوعي تبديل به يکي از موضوعات مهم جهاني شده است که زيرساختهاي فعاليت در آن، کاملا فرهنگي است. بنابراين ما ميتوانيم با تزريق محور فرهنگ به صنعت و فناوري، خودمان صاحب دستاوردهاي نو و چشمگير باشيم.
توليد شغل و بهبود معيشت
موضوع مهم ديگري که در اين ميان وجود دارد، توليد شغل و بهبود معيشت به واسطه رونق توليدات فرهنگي در کشور خواهد بود که اين امر، با رعايت يک موضوع اساسي با عنوان عدالت فرهنگي، شدني و موفق خواهد بود. ايجاد سکوهاي فرهنگي در قالبهاي ديجيتال و مجازي، در اين زمينه کمک حال خواهد بود. گرچه در سالهاي گذشته، سکوهايي فعال شدهاند اما در برابر عظمت فرهنگ ايراني - اسلامي و نيازهايي که جامعه به توليد محصولات فرهنگي متنوع دارد، انتظار بر اين است که اين سکوها گستردهتر، متعددتر و متنوعتر باشند. در واقع همين سکوها و پلتفرمها، ميتوانند يکي از جبهههاي اصلي با خاکريزهاي مستحکم و استراتژيک در عرصه جنگ نرم و جنگ شناختي باشند که اين روزها، از بزرگترين دغدغه نظام و مردم به حساب ميآيد و ميشود با رونق اقتصاد و بازار فرهنگي، اين دغدغهها را به حداقل کاهش داد و تهديدها را به فرصتهاي طلايي تبديل کرد. چرا که با موفقيت زيستبوم اقتصادي فرهنگي، جهانيان با قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران که وجهي مهمتر و توانمندتر از وجه نظامي و دفاعي است، آشنا شوند و در برابرش، کرنش کنند.
به گزارش امانت به نقل از ايسنا،با توجه به وجود سرمايه انساني و ثروتهاي فکري کم نظير و لايتناهي ملت ايران، موفقيت در عرصه اقتصاد فرهنگي، امري حتمي است و ميشود با شبکه سازيهاي فرهنگي کارآمد، که برگرفته از تاريخ سترگ و تجربه تاريخي غني است، قلههاي به ظاهر دست نايافتني را فتح کنيم.