گروه دين و انديشه: شادي و نشاط را بايد به طرق مختلف جامعه تزريق کرد. من خودم شب ولادت سعي ميکنم مردم را بخندانم، چيزي بگويم که دمي شاد شوند، همين شوخيهاي حلال که آقاي قرائتي انجام ميدهند چقدر خوب است.
: فرهنگ مدح و مداحي يکي از عوامل مهم در ترويج انديشه اسلامي شيعي و تثبيت آن در طول تاريخ ايران اسلامي به شمار ميرود و در طول تاريخ مداحان و شاعران فراواني با استفاده از اشعار، سيره و رفتار اهل بيت (ع) را با اسلوبهاي هنري و قالبهاي جذاب پايدار و تأثيرگذار توصيف و به مخاطبان انتقال دادند.
هيأت فرصتي براي پرورش انسان و انسانسازي است که اگر به اين مقوله بها داده نشود و آموزشهاي لازم صورت نگيرد، خسارتي را در پي خواهد داشت و چون مداحان و هيأتهاي مذهبي با جمعيت قابلملاحظهاي از افراد جامعه بهويژه جوانان و نوجوانان در ارتباط هستند ميتوانند نقش مؤثري در تربيت آنان داشته باشند بنابراين اگر محتوايي که مداحان و هيأتهاي مذهبي به مخاطبان خود ميدهند، غني نباشد ممکن است تربيت ديني جوانان بهويژه انگيزه حضور مردم در مجالس ديني با چالش روبهرو شود.بر همين اساس با قاسم رضايي مداح اهل بيت (ع) گفتوگو کرديم.
*به نظر شما عملکرد جامعه هيأتي در بهبود دينداري مردم، سلوک ديني مردم عملکرد خوب و قابل دفاعي بوده است؟ آيا الان همه هيأتهاي ما کارکرد و سازندگي مطلوبي دارند؟ يا اگر چنين نيست دليلش چيست؟
به قول شهريار؛ اگر منبر تو منبر بود، اگر هيأت تو هيأت بود، کار مردم نميرسيد به دار. متأسفانه عملکرد برخي از هيأت هاي ما نازل شده است. قبل از انقلاب اراذل و اوباش ميآمدند هيأت، تغيير ميکردند، شهيد طيب ها، رسول ترکها، شهيد شاهرخ ضرغامها، اما آيا هيات هاي ما امروز اينطور است و چنين ثمراتي دارد؟ جهانگير خان قشقايي با نصيحت يک خادم هيأت علي الظاهر در اصفهان متحول شد. گفت بيچاره سه تار دلتو برو درست کن، شد آيت الله ميرزا جهانگير قشقايي، آيت اللهي که شاگرداني مانند آيت الله بروجردي، آقا جمال گلپايگاني، و...... را تربيت کرد.
ما اگر مرجع تقليد خوب ميخواهيم، رئيس جمهور خوب، مسؤول خوب، کارمند خوب ميخواهيم همه اينها بايد در جلسه هيأت و روضه تربيت شوند، اما هيأت و مداحي که حال خودش خوب نيست چطور ميتواند انسان خوب و مؤمن و تراز تربيت کند. مرحوم شيخ عبدالکريم حائري جلوي پاي ملأ حسين مولوي بلند ميشد ميگفت والله من يقين دارم وقتي ملأ حسين از امام زمان (عج) ميخواند آقا را مي بيند. حاج اکبر ناظم روز عاشورا فرزند مردهاش را زنده کرد. آقا مصطفاي هاشمي شد فخر المادحين، اينها مگر چه داشتند که اينقدر عظمت پيدا کردند، جز اينکه خالصانه در اين راه قدم برداشتند و سعي کردند اول خود را از هر لحاظ اصلاح کنند.
يکي از مسائلي که مداحان بايد به آن توجه کنند پوشش است، ما در اسلام چيزي به نام تشبه به کفار داريم مداح نبايد طوري لباس بپوشد که شبيه کفار شود، از لباس تنگ گرفته تا چادر، گاهي با چادر هم ميشود شبيه به کفار شد، بايد به اين مسائل دقت کنند. امروز چرا برخي مجالس اهل بيت (ع) يا مساجد کم رونق شده است، بايد اشکال کار را پيدا کرد، آسيب شناسي کرد. امور مساجد اعلام کرده امروز بسياري از مساجد تهران نيمه تعطيل هستند. اين نشان ميدهد اشکالي وجود دارد، البته وضعيت معيشتي و مشکلات اقتصادي هم در اين مساله مؤثر است اما با همين ضعفي که وجود دارد هم باز ميشود کاري کرد و چارهاي يافت.
*آيا اين درست است که گفته ميشود در مجالس ما براي اهل بيت (ع) بين سوگ و سرور تعادل نيست؟ سوال دوم اينکه چرا در اين مجالس بين اهل بيت (ع) تفاوت قائل ميشويم؟
ما در اسلام 90 شادي داريم و دو گريه، آن دو گريه هم بايد سبب نشاط بشود و اگر نشود باطل است. ما وقتي در سوگ عزيزان خود هستيم بعد از گريه اشتهايمان کور ميشود، سردرد ميگيريم و حالمان تا مدتها بد است، اما مجلس عزاي امام حسين (ع) اين طور نيست، بعد از گريه براي امام حسين (ع) آن عزادار و گريه کن تازه اشتهايش باز شده و مينشينند دور هم با هم ميگويند و ميخندند. بر خلاف تصور بعضيها اين يعني مجلس عزاي اهل بيت (ع) نشاط آور است نه غم افزا.اما عدهاي هستند که ميخواهند همين نشاط را تبديل به غم و افسردگي کنند. پرفسور آمريکايي، جان کالينز بنيانگذار جنگ نرم، مايکل و برانت ماکياولي، قبلتر از آنها برخي به صراحت گفتند ما بنا داريم مردم را به سمت و سوي سوگ و غم بکشانيم. همين مناسبت سازي هايي که به خصوص در سالهاي اخير رواج پيدا کرده براي چيست؟ کار چه کساني است؟ دهههاي عجيب و غريبي که در بعضي شهرها مد شده است. چرا بايد اين بدعتها رخ بدهد. چرا بايد در ايام شادي و مولودي خواني ماه شعبان روضه بخوانند و سينه زني کنند؟ رهبر معظم انقلاب در ديدار گروه معارف صداوسيما و مسؤولين هيأتهاي فرمودند اصلاً بنا نيست ما در همه مناسبتها سينه زني کنيم، اين کار درست نيست. متأسفانه ايام شادي اهل بيت (ع) از طرف برخي مداحان هم مورد غفلت قرار گرفته است.
رسانه هم بايد در برنامه سازي هاي خود بسيار مراقبت کند، برنامه سازاني که در اين خصوص کار ميکنند بايد به لحاظ فرهنگي، علمي و سياسي سابقه خوبي داشته باشند، به هر روشي که نميشود اقامه امر اهل بيت (ع) کرد، چه مراسمات شادي باشد چه عزا. در خصوص مراسمات شادي هم صرف دست زدن و مولودي خواندن کافي نيست، اينها خوب است اما بايد روشهاي ديگر را هم در نظر داشت، شادي و نشاط را بايد به طرق مختلف جامعه تزريق کرد. من خودم شب ولادت سعي ميکنم مردم را بخندانم، چيزي بگويم که خنده شأن بگيرد و دمي شاد شوند، همين شوخيهاي حلال که آقاي قرائتي انجام ميدهند چقدر خوب است.
چو وا نميکني گرهاي خود گره نباش / ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نيست.
رسانه ملي خيلي ميتواند مؤثر باشد، هم تأثير خوب هم تأثير بد. بايد روي ذائقه شنيداري مردم کار کرد. امروز ذائقهها تغيير کرده است، اگر يک مداحي مدح يا سرود سنگيني بخواند مردم تعجب ميکنند. گاهي يک جواني ميآيد به من ميگويد چرا نوحه نمي خوانيد ميگويم اينکه خواندم نوحه بود ديگر، امروز طوري شده که فقط بعضي سبکهاي ريتم دار را نوحه ميدانند و اصلاً با سبک سنگين و ساده ارتباط برقرار نميکنند، اين همان تغيير ذائقه است که بايد اصلاح شود.
*اينکه شعرهاي ما نازل شده به اين خاطر است که شاعرها کم کاري ميکنند يا اينکه شعرا ذائقه مخاطب را در نظر ميگيرند و بر همان اساس شعر ميگويند؟
اين مطلب دو بخش دارد. امروز هم شاعر خوب کم نداريم. همين آقاي حميد برقعي چقدر خوب هستند، شعرهايشان فوق العاده است. در يک شعري ديدم شعر محتشم را به چالش کشيده بود. در جواب محتشم که گفته بود: کشتي شکست خورده طوفان کربلا، آقا حميد گفته: شاعر شکست خورده طوفان واژهها. به زيبايي نقص شعر را جبران کرده است. حقيقت هم همين است. کشتي شکست خورده غلط است، امام حسين (ع) شکست نخورد نه تنها معنوي بلکه ظاهري هم شکست نخورد. اين شکست نيست. اگر سپاه يزيد تن به تن ميجنگيدند يک نفرشان زنده نميماند. به عمر سعد گفتند چرا نامردي کردي چرا خلف وعده کردي گفت اگر تن به تن ادامه ميداديم همه ما کشته ميشديم، خودشان هم ميدانستند. در روز عاشورا تمام شهداي جنگ تن به تن را دسته جمعي شهيد کردند، در کربلا يک شهيد وجود ندارد که توسط يک نفر شهيد شده باشد، بيست سي نفري يک نفر را دوره ميکردند و ميکشتند.
عرض کردم که شعرا دو دسته هستند، عدهاي از شعرا استاد ديدند و منابع را خواندند که نمونه آن زياد است. اما عدهاي از شعرا هم هستند که ذائقه مخاطب را نگاه ميکنند و شعر ميگويند. رهبر انقلاب فرمودند شعر را بي رحمانه نقد کنيد. الان بسياري از شعرا اجازه نميدهند کسي شعرشان را نقد کند، اين کار جلوي رشد و پيشرفت همان شاعر را ميگيرد، جلوي تغيير و بهتر شدن را ميگيرد. در شعر گفتن دو وجه وجود دارد؛ جوشش و کوشش. براي مثال يک شاعر مثل صائب تبريزي است که هم جوشش را دارد هم کوشش، هر غزلش يک دنيا است، يک شاعر هم باباطاهر است که از او فقط تعدادي دو بيتي ميبينيم اين شاعر هم از جوشش خدادادي بهره مند است اما شعر زيادي از او وجود ندارد. البته هر دو براي ما عزيز و محترم هستند. شاعر ديگري که ميتوان نام برد بي دل دهلوي است، کتابها ميتوان درباره اشعارش نوشت.
اين شعر زيباي صائب را ببينيد:
چشم پرخون صدف گوهر يک دانه اوست / دل هر کس که شود زير و زبر خانه اوست
هر دلي سوخته خون مي چکد از فريادش / ميتوان يافت که ناقوس صنم خانه اوست
به گزارش امانت به نقل از مهر،مداح و شاعر اهل بيت (ع) بايد براي مداحي و شعرسرايي اين خاندان زحمت بکشد تا به جاي درست برسد، صرف اينکه همه چيز شده سرچ گوگل اينکه مطالعه نيست، زحمتي ندارد ثمر چنداني هم ندارد.