
گروه دين و انديشه: حدود يکسال پيش وقايعي در کشور رقم خورد که گمان ميرفت اين وقايع تاثير عميقي بر پيکره جامعه وارد کند.
اما سوال اين جاست که ميزان اين تأثر چهقدر بودهاست؟ آيا پيش بينيها در مورد ميزان اثر پذيري درست بوده است؟ آيا همه جوانب اين رخداد بررسي شده است؟ بههرحال اين سوالات بعد از سالگرد فوت مهسا اميني؛ جواب روشنتري به خود گرفت و معادلات فکري هر دو طرف اين حادثه را تحت تاثير قابل توجهي قرار داد؛ معادلات فکري در چارچوب سياست، در مقابل معادلات اجتماعي و حيات ديني مردم رنگ باخت. در حقيقت آنچه در اين بازه زماني ثبات حرکتي خود را داشته همان بينش و درک مردم از ديندارياست، دينداري منهاي جريانسازي سياسي عليه يا له حجاب؛ دينداري قاطبه جامعه با تمام کميت و يا کيفيت تعريف شده آن.
اين درحالي است که دو طيف جامعه از سالگرد اين رخداد تعريف مجزايي داشتند که هيچ کدام از اين تعاريف جامع عمل نپوشيد و آنچه محقق شد اراده جمعي مردم در تحقق دينداري به سبک مرسوم خودشان بود. سبکي که بايد در تعريف آن کوشيد و براي بهبود آن تلاش کرد.
از سوي ديگر ميبينيم با وجود يک سال فراز و فرودهاي قانونمندي حجاب، هنوز به قانون منسجمي که بايد و نبايدها را در چارچوب جامعه اسلامي تعريف کند، نرسيدهايم يا حداقل خبري از ابلاغ آن نيست. در واقع بحث اصلي اين يادداشت از اينجا شروع ميشود که اين مدل دينمداري جامعه تحت تاثير قانون بازدارندهاي نيست، در نقطه مقابل روند بدحجابي در جامعه هم در قالب قانون خاصي نميگنجد.
بههرروي با توضيحات گفته شده اين امر برميآيد که به اين مقوله بايد از بعد ديگري هم نگريست که اين بعد بسيار عميقتر و با بسامدتر از معادلات ذهني است و آن بعد فرهنگي جامعه است. البته نبايد فراموش کنيم اثر پذيري انسانها از يکديگر غيرقابل انکار است و محيط پيراموني بستري است مهيا براي انواع کنش و واکنشها.
به اين ترتيب بعد از وقايع پاييز گذشته و نبود قانون جدي و عدم تصويب قانون جديد، در فضاي کلي جامعه با پوششي در جامعه مواجهايم که به جرأت ميتوان گفت اکثريت حجاب دارند و اين در حالي است که ضابط اجرايي مشخصي وجود ندارد و اين روند را ميتوان از بعد روانشناسي بررسي کنيم. در واقع کنش ديني مردم به حجاب ربطي به قانون ندارد و اين شرايط همان چيز پذيرفته شده در جامعه است، به عبارتي مشتي نمونه خروار است از اعتقاد ديني مردم با پستي و بلنديهايش.
در اينجا اين بحث مطرح ميشود که اثر پذيري و اثرگذاري هر دو طيف جامعه کاملاً برگرفته از نظام فکري آنان است. نظامي که ميتوان به آن جهت داد سمت و سو داد و تعريف کامل و جامعي به آن ارائه داد.
ايننکته که هر دو طيف امکان پذيرش هم را دارند به چه معناست؟ آيا اين اثرپذيري به راحتي در جامعه قابل تحقق است؟
در جواب، به لزوم حکم الهي امربهمعروف و نهيازمنکر ميرسيم و آنچه اکنون در حيطه حجاب در جامعه ميبينيم، منهاي قانون و يا با وجود قانون، امري تخلفپذير است و اين همزيستي بر روي سليقه افراد در امر پوشش اثرگذار است.
اين رخداد بيشتر در امر به سوي بدحجابي تعريف ميشود، اما نکتهاي که نبايد از آن غفلت کرد اين است که بسياري از بانوان در طول يکسال گذشته، از کشف حجاب کامل به سمت حجاب حداقلي روي آوردهاند. اين سوال به واسطه اتفاق ياد شده مطرح ميشود که براي اين طيف چه کار کردهايم؟ آيا در مسير حرکت به سمت حجاب کمکي اتفاق افتاده؟ آيا کسي که ميخواهد از پس اين بحران حجاب را برگزيند از نظر روحي و رواني آماده است؟ نکته قابل تامل اين است که در تصميمات بايد خود را در کانتکست و فضاي فرد مورد نظر قرار داد. کسي که در شرايط فعلي ميخواهد حجاب را برگزيند يا نه اصلا ميخواهد از کشف حجاب به سمت حجاب حداقلي برود چه بايد و نبايدي را در جامعه تحمل ميکند؟ فضاي اطرافيان چقدر ميتواند او را از اين امر باز دارد؟
کار ايجابي که بتواند راهکار دهد چيست؟
چه کسي بناست حال و روز دختران و زناني که سعي بر ستر و پوشش دارند را درک کند؟ چه ميزان کار ايجابي مانع ميشود که دختران و بانوان در محيط پيراموني خود که امر به بيحجابي دارد، غرق نشود؟ راهبرون رفت اين دختر از فضاي مسموم اطراف و جامعه تربيت نشده در مواجهه با او چگونه است؟
در آستانه رسيدن به تمدن اسلامي، براي همه جريانات و سلايق بايد راهکار داشت، ايده داشت، فکر داشت. مسئله حجاب که به دستاويزي براي دشمنان تبديل شده از آن مقولههاي مهم تمدنيست که بايد در آن سنجيده عمل کرد. اين سنجيدگي در وهله اول اين است که از موضع دفاعي خارج شده و با حرکت رو به جلو ميداندار ماجرا باشيم.
به گزارش امانت به نقل از تسنيم،شايد يکي از اين ميدانداريها، توجه به روان و روحيات دخترانياست که حرکت به سوي پروانگي را برگزيدند و به دنبال برگشت به اصل الهي خود يعني حجاب هستند، بايد اين امر به يک هنجار پذيرفته در جامعه تبديل شود تا کساني که در معذوريت جامعه به منکري روي ميآورند، بدون واهمه از برچسبهاي احتمالي، حداقل به راه درست فکر کند و انشاءالله در مسير قرار بگيرند.
اين مسير نيازمند همفکري روانشناختي اهل فني است که صلاح جامعه اسلامي را در فکر خود ميپرورانند. اهل فکري که علاوه بر دانستههاي خود با آموزههاي ديني آشنا و به لزوم آن معتقد باشد.