
گروه دين وانديشه: پژوهشگر و استاد حوزه علميه به عوامل ايجاد فرقهگرايي اشاره کرد و گفت: تقليد متعصبانه، رياستطلبي و قوميتگرايي از عوامل ايجاد تفرقه و فرقهگرايي در بين مسلمين بوده و هست.
حجتالاسلام والمسلمين امين شمشيري پژوهشگر و استاد حوزه علميه، در ادامه سلسله مباحث خود پيرامون فرق انحرافي، با اشاره به مطالب برخي کتب بزرگان اهل سنت از جمله ابوزهره، گفت: وي درصدد طبيعي جلوهدادن فرقهگرايي است ولي اين مسئله با مباني شيعه ناسازگار است؛ البته برخي نويسندگان و استادان دانشگاه هم چنين رويکردي، يعني پلوراليستي را دارند.
وي افزود: ابوزهره در کتابش »تاريخ مذاهب اسلامي« آورده است: يکي از قوانين مسلم آن است که مردم در انديشيدن با هم متفاوت هستند (که البته اين تعبير درست است)؛ او ادامه داده است: دانشمندان معتقدند که بشر از آغاز پيدايش همواره با ديد فلسفي به جهان مينگريسته پس به ناچار بايد پذيرفت که تصورات و پندارهايي که اين ديدگاهها را پديدآوردهاند شگفتي ايجاد ميکنند و هرقدر تمدنها ايجاد شود اختلافات هم بيشتر خواهد شد؛ در حقيقت سخن وي اين است که نگاه انسانها باعث اختلاف بين آنها ميشود.
استاد حوزه علميه با بيان اينکه آزادانديشي و اختلاف نظر بد نيست، تصريح کرد: انديشمندان اسلامي به خصوص اهل سنت، اختلاف نظر در حيطه فقه را رحمت ميدانند ولي در حيطه عقيده اينطور نيست. اولين دليل ابوزهره، پيچيدگي ذاتي برخي موضوعات است که سبب ايجاد تفرقه شده است مثلا جبر و اختيار از موضوعات تخصصي است که ميتواند موجب ايجاد فرقه شود البته برخي موارد هم به پيچيدگي موضوع برگشت ندارد بلکه ممکن است طرفين از موضع دقيق طرف مقابل آگاه نباشند. مثلا الان که حوادث اخير در کشور رخ داده برخي افراد، ساعتها با هم مجادله و بحث ميکنند و چون به خوبي ديدگاه همديگر را توصيف نميکنند تا قيامت هم اگر بحث کنند به نتيجه نميرسند.
پيچيدگي و عدم درک ديدگاه مقابل؛ ريشه برخي تفرقهها
شمشيري بيان کرد: سقراط معتقد بود که اگر محل نزاع به درستي شناخته شود نزاع يکسره مرتفع خواهد شد بنابراين بيان و توصيف يک ديدگاه خيلي مهم است؛ سؤال اين است که آيا در پيدايش شيعه و سني و مرجئه و ... پيچيدگي موضوعات نقش داشته است؟ جواب خير است زيرا عرب آن روز اساسا انديشه پيچيده نداشته و دنبال قبيلهگرايي و سياسيکاري بودند و ميخواستند قوم و قبيله خودشان رئيس باشد؛ البته بعد از قرن سوم به تدريج پيچيدگي در موضوعات و مسائل نقشآفرين شد و هرقدر جلوتر آمديم اين پيچيدگي بيشتر هم شده است.
وي افزود: عامل ديگر در ايجاد فرقهگرايي تفاوت گرايشات، خواستهها، روحيات و کششهاي دروني مردم و محيط آنان است؛ مثلا مردماني که در کوه زندگي ميکنند فرهنگ پايينتري دارند و روحيات آنها خشنتر است يا کساني مانند خوارج که در کوير آن زمان زندگي ميکردند افراد زمخت و کوتهفکري بودند يعني طبيعت و محيط هم در افراد مؤثر است؛ البته اينها دلايل فرعي است و نه اصلي يا مثلا کسي که در شمال يا شيراز و يک منطقه خوش آب و هوا زندگي ميکند ممکن است گرايشات عرفاني و شريعتمحوري او بيشتر باشد البته مقصود بنده اين نيست که مناطقي که فلان آب و هوا را دارند عارف ندارند.
شمشيري بيان کرد: زمينه ديگر براي فرقهگرايي تفاوت در گرايشات است، در جزء سوم رسائل اخوان الصفا آمده است که برهان انواع روشهاي مختلف دارد و برهان و استدلال فقهيان مانند پزشکان نيست يا با برهان متکلمان و فلاسفه فرق دارد، از اين رو نگاه يک بچه هيئتي با کسي که در محيط عرفاني و يا فيلسوفانه مشي کرده فرق دارد يا کسي که پدرش صوفي بوده نگاه صوفيگرايانه بيشتري دارد.
تقليد متعصبانه؛ عامل فرقهگرايي
وي افزود: مورد ديگر پيروي از گذشتگان است که در فرقهگرايي نقش زيادي دارد و قرآن کريم هم آن را به شدت نفي کرده است. خيليها مقلدانه و بدون عقل، تقليد ميکنند بدون اينکه متوجه باشند تقليد در جان آنها ريشه زده است؛ مانند قمهزني در برخي فرهنگها در کشورهاي اسلامي. تقليد، تعصب ميآورد و فقط در فروعات ديني خوب است نه در اصول؛ البته تعصب گاهي از ضعف اعصاب و گاهي از نبود همهجانبه انديشي است و فرد تمرکز بر يک گرايش از يک بعد دارد در حالي که در موضوعات ديني بايد عقلي، نقلي، روايي، تاريخي و برهاني وارد شويم و دستگاه ما مانند حکمت متعاليه و مشي علامه طباطبايي جامع و گسترده باشد.
شمشيري تصريح کرد: ممکن است کسي مقلد يک سلبريتي يا ورزشکار يا هنرمند باشد و نوعي خردهفرهنگ تقليدي ايجاد کند؛ بنده از يک نخبه در رشته خودش در مورد سيگاريشدنش پرسيدم و او گفت من روشنفکري را مشغول کشيدن سيگار ديدم و از او تبعيت کردم.
وي با اشاره به تاثير قواي ادراکي انسانها در ايجاد فرقه، افزود: برخي عميق هستند و به کنه مطلب ميرسند ولي برخي بسيار سطحي و گرفتار اوهام هستند؛ در رسائل اخوانالصفا آمده است که تو بسياري از مردم را ميبيني که گرفتار تخيل نيکو و تشخيص دقيق و تصوري بديع و حافظه قوي هستند در حالي که برخي کوردل و فراموشکارند و اين از دلايل اختلاف ميان مردم است.
استاد و پژوهشگر حوزه علميه تصريح کرد: در برخي افراد به خصوص بانوان ميبينيم که خيلي ارجاع به خوابديدن ميکنند، البته خوابهاي صحيح هم وجود دارد. بنابراين تفاوت ميان عقول افراد باعث اختلاف در تحليل آنان است.
شمشيري تصريح کرد: البته تفاوت در قواي ادارکي به معناي آن نيست فردي که ميخواهد مذهب حق را پيدا کند لزوما بايد نابغه باشد بلکه ممکن است سواد چنداني نداشته باشد ولي از يک فرد خوبي تقليد کند. البته بيشتر مردم دنبال اوهاماند و کافي است حتي عرياني، تئوريزه شود و آن وقت خواهيم ديد بعد از مدتي افرادي که سطح انديشه پاييني دارند عريان به خيابان خواهند آمد.
رياستطلبي و سلطهطلبي
وي با بيان اينکه در پيدايش فرقه، رياستطلبي و سلطهطلبي موثر است، افزود: خيليها مشتاق رياست هستند و در روايت هم بيان شده آخرين چيزي که از دل انسان مؤمن بيرون ميرود رياست است و رياست هم لزوما رياست جمهوري و مجلس نيست بلکه ممکن است کسي رئيس يک اداره و چند نفر محدود باشد. متاسفانه افراد براي سلطهجويي و حب رياست از دين هم مايه ميگذارند و انديشه خود را به دين منتسب ميکنند چنانچه در سقيفه خلفا دنبال رياست بودند يا مجاهدين خلق از نام دين مايه گذاشتند ولي قدرتطلب بودند. پيامبر(ص) فرمودند من بيش از همه از منافق خوشزباني که قلب حکيم ندارد و مردم را به زبان گويا و فصيح و با ناداني خودش منحرف ميکند، واهمه دارم.
استاد حوزه علميه گفت: عامل ديگري که در فرقهسازي به خصوص در صدر اسلام نقش داشت قوميت و تعصب عربي به عنوان عاملي مهم بود مانند نهضت شعوبيه. متاسفانه همين نگاه قومي سبب ايجاد جرياناتي چون پانعربيسم و پانترکسيم و ايرانيگرايي و ... در بين مسلمين در دوره کنوني هم شده است تا ترکان و کردها و لرها و فارسها را مقابل هم قرار دهند. در روايتي از وجود مقدس پيامبر(ص) بيان شده است که هر کسي مردم را به قوميت و عصبيت فراخواند از ما نيست يا روايت ديگري داريم که عرب هيچ فضيلتي بر ديگران ندارد مگر به تقوا.
تلاش پيامبر(ص) براي کاهش قوميتگرايي
وي با تاکيد بر اينکه پيامبر(ص) تلاش زيادي کرد تا آتش عصبيت و قوميگرايي در بين مسلمين کاهش يابد ولي به نظر ميرسد در ظاهر چنين اتفاقي افتاد، گفت: بعد از مرگ عثمان گويي دوباره اين آتش روشن و سهمگين شد و بين قومهاي مختلف ديگري ايجاد شد و برخي از دين خارج شدند و تعصب عربي در فرقهگرايي نقش زيادي ايفا کرد.
شمشيري بيان کرد: همچنين عامل ديگر در فرقهگرايي برداشتهاي مختلف از متون ديني است؛ هميشه فرقههاي مختلف براي تاييد نظر خود به آيات و روايات ارجاع دادهاند؛ البته در بين فرقههاي اوليه مانند مرجئه و خوارج و معتزله چنين خبرهايي نبود و عمده دعواي آنها بر سر رياست و خلافت بر مردم بود حتي خود شيعه و سني اختلافي در بحث کلامي پيرامون امامت و خلافت نداشتند بلکه موضوع روشني بود ولي چون چند نفر حب رياست داشتند سقيفه را ايجاد کردند وگرنه بحث استناد به آيات نبود ولي هرقدر جلوتر آمديم اين استنادات بيشتر شد. تفسير به راي هم کمکم رواج يافت تا هر فرقهاي خودش را محق جلوه دهد.
به گزارش امانت به نقل از ايکنا، وي افزود: عامل ديگر فرقهسازي، تحولات سياسي اجتماعي است، مثلا در عصر صفويه برخي عالمنماي مفتخور بودند؛ البته هميشه وقتي سياست با ديانت همراه شد برخي سوء استفاده ميکنند؛ الان هم مردم از برخي روحانينماها خوششان نميآيد زيرا بدون اينکه سواد لازم براي کاري را داشته باشند وارد آن شدهاند و در صدر اسلام هم که سياست و ديانت پيوند داشت هميشه يک عدهاي سوء استفادهکننده بودهاند و بعد از ما هم چنين افرادي خواهند بود.