
گروه تندرستي: بهجاي خلاص شدن از شر اضطراب، بايد نوع ارتباط با آن را تغيير دهيم. اضطراب يا همان احساس نگراني و ترس و دلهره در جهان رو به افزايش است. اين چنين احساسهايي در برخي موارد به اختلال اضطراب منجر ميشود و وضع جسمي فرد را نيز با مشکل مواجه ميکند.
بيماري اضطراب در آمريکا بسيار افزايش يافته است و سالانه بيش از يکسوم بزرگسالان دچار آن ميشوند.
علائم اضطراب کداماند و چگونه ميتوان شخص مضطرب را آرام کرد
به نظر کارشناسان و متخصصان حوزه سلامت روان، اضطراب بهخوديخود امري ناخوشايند و منفي نيست، بلکه به سرشت و طبيعت انسان در موقع احساس خطر و به تلاش براي بقا مربوط ميشود. به نظر آنها، نيازي نيست از شر اضطراب خلاص شويم، بلکه فقط بايد ياد بگيريم که چطور با آن کنار بياييم.
ديويد رزمارين، بنيانگذار مرکز اضطراب، ميگويد: »ديد ما به اضطراب کاملا اشتباه است. بهغلط تصور ميکنيم که حتي مقدار کم اضطراب هم بيماري يا نابهنجاري است.»
او تاکيد ميکند: »بهجاي تلاش براي خلاص شدن از شر اضطراب، بايد نوع ارتباط با آن را تغيير دهيم.«
حساسيت به اضطراب
رزمارين، نويسنده کتاب »شکوفايي با اضطراب« ميگويد: »اضطراب نوعي واکنش طبيعي به خطر، استرس، يا پديدهاي جديد است.«احساس تحريک شدن عصبي معمولي زماني به اختلال اضطراب تبديل ميشود که شخص مدام بترسد يا از موقعيتهايي که او را تحريک و علائم اضطراب را تشديد ميکند بخواهد دوري کند.
اختلال اضطراب در چند دهه اخير به بيشترين ميزان رسيده است.به نظر برخي، حضور در شبکههاي اجتماعي و خواندن 24 ساعته خبرها در آنها و نيز مقايسهاي را که نسبت به افراد ديگر به وجود ميآيد سرچشمه اين اضطراب ميدانند.
اما متخصصان معتقدند سرچشمه اصلي اضطراب فراتر از اينها است.
دکتر جاستين کي در نيوجرسي ميگويد: »در جوامعي مانند آمريکا به مردم ميآموزند که اضطراب غيرطبيعي است و همين باعث ميشود که آستانه تحمل افراد پايين بيايد«.
او در اينباره توضيح ميدهد: »افراد بهدليل اضطراب داشتن خودشان را سرزنش ميکنند و اضطراب را فاجعهآميز ميپندارند و همين خودش اضطراب را شديدتر ميکند و اين دور باطل ادامه مييابد.«
جستوجوي موفقيت بهجاي شادماني
به نظر کارشناسان، زندگي امروزي و مدرن تعريف انسان از ارزشها را تغيير داده است. زندگي مدرن و امروزي و توسعه فناوري و رقابت در سرمايه به افزايش اضطراب دامن زده است.
کشورهاي سرمايهداري مانند آمريکا به دستاوردهاي بيروني مانند ثروت و شهرت ارج مينهند، اما از طرف ديگر، در توجه به دستاوردهاي دروني نظير خودسازي و ثبات عاطفي ناکام ماندهاند.همين محرکهاي اجتماعي باعث شده است افراد به جستوجوي تحسين و تاييد ديگران باشند و رشد حقيقي شخصيت خودشان را فداي اين مسير کنند. در نهايت، برآورده نشدن انتظاراتشان به اضطراب دروني دامن ميزند.
رزمارين ميگويد: »ما جنبههاي انساني را فراموش کردهايم و تنها در جستوجوي خوشحال شدنايم که از قضا همين امر به سلامت روان آسيب ميزند.«
شايد با همين توضيح متوجه شويم که چرا جوانان، در مقايسه با افراد مسن، بيشتر دچار اضطراب ميشوند.
افسردگي چيست؟
متيو مکهيل 34 ساله که مدير بخش قيمتگذاري و سود در شرکتي است از تجربه اضطرابش در اوايل دهه بيست سالگياش ميگويد.او تاکيد ميکند: »حدود 10 سال پيش، کمالگرايي و فشار براي موفق شدن در ميان همسالان مرا به سمت اختلال اضطراب سوق داد.«او در ادامه افزود: »هدف من بالا رفتن مداوم از نردبان موفقيت و پيشي گرفتن از ديگري بود«.
احساس ناامني و فشارهاي دروني مکهيل را از پا درآورده بود، بهطوري که او حتي براي انجام کارهاي روزانه، مانند خريد از فروشگاه يا رستوران رفتن، دچار مشکل شده بود.او ميگويد: »دچار حالتي شده بودم که يا جنگ بود يا فرار«.
متيو مکهيل پس از سالها درمان و روانکاوي متوجه شد که سلامت رواني و عاطفي بر موفقيت حرفهاي ارجحيت دارد.
شيوه روانکاوي رويارويي، يا مواجههدرماني، به او کمک کرد تا با بزرگترين ترسش، يعني »شکست«، رودررو شود.او اکنون پذيرفته است که شکست بخشي از طبيعت زندگي انسان است. اشکالي ندارد اگر گاهي احساس خوبي نداريم.
چگونه با اضطراب رابطه برقرار کنيم؟
شايد در گذشته اين مسئله که اضطراب داشتن لزوما بد نيست مطرح شده باشد، اما در حال حاضر، موضوع مهم اين است که چطور با اضطراب زندگي کنيم.
به توصيه متخصصان و کارشناسان، روشهاي درمانشناختي رفتاري و روشهاي متفاوت ديگر به مردم کمک ميکنند که بپذيرند زندگي را نميشود پيشبيني کرد و حساسيت عصبي يا تسلط نداشتن بر موقعيت در برخي موارد چندان هم بد نيست.
به گزارش امانت به نقل از سلامت نيوز، دکتر کيا راي پرويت، متخصص روانشناسي، ميگويد: »مردم ميخواهند احساس خوبي داشته باشند و وقتي چنين احساسي ندارند عصبي ميشوند. در حالي که احساس خوب نداشتن دليل بر اشتباه بودن شيوه زندگي يا عملکرد نيست«.