گروه فرهنگي: احمد شاکري، نويسنده و منتقد ادبي گفت: لازم است ادبيات زرد از عامهپسند تفکيک شود و ادبيات عامهپسند به عنوان يک واقعيت اجتماعي و فرهنگي و درجهاي از مراتب مواجه با ادبيات، تئوريپردازي و ساختاربندي شود.
احمد شاکري با بيان اينکه در رويارويي با موضوعات ادبي لازم است فهم مسئله با اذعان به مسئلهبودن ملازم باشد، توضيح داد: گاه اين دو درهم تنيده و به هم وابستهاند به اين نحو که ما آن گونه که مسائل را فهم ميکنيم به مسئلهبودگي ان اذعان پيدا کرده و در صدد واکنش يا پاسخ به آن برميآييم. اين به آن معني است که براي يافت مسائل جديد يا نحوه مسئلهمندي نو لازم است به مفهومشناسي مسائل توجه بيشتري کنيم.
اين منتقد ادبي با تاکيد بر اينکه ادبيات زرد نيز جزو مفاهيمي است که در بدايت امر، نازل، کماهميت و اولويتبافته به نظر ميرسد، گفت: گواه اين موضوع نيز واکنشهايي است که به اين گونه ادبي در فضاي ادبيات وجود دارد. با اين تحليل عمومي که ادبيات زرد در مقابل ادبيات جدي، حرفهاي يا تحليلي قرار ميگيرد، پس در نقطه مقابل آن خواهد بود. بنابراين ادبياتي که جدي نيست نبايد جدي گرفته شود؛ در حالي که در دل اين تعبير مغالطهاي آشکار نهفته است. چراکه آنچه جدي نيست گاه به واسطه کارکرد يا تاثير جدي که بر فضا بر جاي ميگذارد به يک مسئله بدل ميشود.
وي با اشاره به اينکه تعبير ادبيات زرد به اندازه اصطلاح ادبيات عامهپسند مشهور و متداول نيست، تاکيد کرد: لزوما اين دو تعبير که يکي به استعاره و ديگري به وصف توضيحي مفهوم را بيان ميکنند به يک معني نيستند. ادبيات عامهپسند تمرکز و اصالت خود را بر نياز مخاطب و همراهي او در سطحي از مواجهه و درک و فهم ادبيات بنا نهاده است. اين سطح نه لزوما يک عيب که يک مرحله و درجه در مقوله کتاب و کتابخواني است.
بنابراين انگارههاي جديد درباره ادبيات عامهپسند بيش از اينکه به سمت طرد و نفي اين ادبيات يا مواجهه و مقابله بروند در صدد پذيرش آن به عنوان واقعيت اجتماعي و فرهنگي ادبيات، جانمايي در حوزه ادبيات و معرفي به عنوان يکي از مراتب مواجهه مخاطب با متن برآمدهاند.
شاکري با بيان اينکه در اين ديدگاه وصف عامهپسند» ميتواند با مقيدات ديگر ادبيات همنشيني داشته و کنار بيايد، توضيح داد: از جمله ميتوان به ادبيات داستاني عامهپسند تاريخي، ادبيات داستاني عامهپسند ديني و ادبيات داستاني عامهپسند انقلاب اشاره کرد. گرچه در سنخ ادبيات عامهپسند وزن اصلي بر سطح نازلي از درک و دريافت يا به تعبيري طلب و اراده در حوزه کتاب است، با اين وجود اين واقعيت آميخته با فن داستان نويسي نيز هست.
به اين معني که خلق ادبيات داستاني عامهپسند به لحاظ فني تواناييهاي کمتري نسبت به ادبيات داستاني حرفهاي ميطلبد. اما روشن است که چنين ترکيبهاي معنيداري براي تعبير ادبيات زرد قابل تعريف نيست. زيرا ادبيات عامهپسند تمرکز خود را بر به ميدان آوردن طيفي از مخاطبان غير کتابخوان يا کتابخوانهاي عادي يا کتابخوانهايي با سلايق غير پرورش يافته يا کتابخوانهايي با انتظارات يا درک و دريافت اوليه قرار ميدهد و خود را پلي براي حرکت اين طيف به پلههاي بالاتر معرفي ميکند. در حالي که چنين تعبيري براي ادبيات زرد که حقيقت را وارونه جلوه داده و نمي توان آن را در درجات ادبي که بايد در درکات ادبي قرار داد، قابل فرض نيست.
وي با تاکيد بر اينکه فارغ از اين دو اصطلاح، متعلق آنها عموما ادبيات خلاقه فرض ميشوند يعني تقسيمبندي ادبيات عامهپسند و ادبيات زرد مربوط به دسته بندي آثار داستاني خلاقه اعم از داستان کوتاه و رمان است، ادامه داد: اما اين تصور دقيق و تيزبينانه نيست. ادبيات داستاني نه مجموعهاي تکواحدي و تکرکني که جهاني مرکب از ارکان متعدد است و آنچه ادبيات را ميسازد مجموعه ارکاني است که در هندسه معرفتي ادبيات تعريف ميشوند و غير از توليد خلاقه ارکاني چون پژوهش، نقد، نشر، مديريت، تبليغ، ترويج، ترجمه، اقتباس، آموزش و توزيع به آن ضريب ميدهند.
نميتوان تصور کرد گونهاي از ادبيات يا نوعي از آن در فضاي ادبي تاثيرگذار بوده است مگر آنکه ارکان متناسب با خود را توليد کرده يا به همراهي فراخوانده باشد. بنابر اين در کنار داستان زرد، ميتوان از پژوهشهاي زرد، نقدهاي زرد، آموزش زرد، نشرهاي زرد و ارکان ديگر متصف به اين وصف استعاري ياد کرد.
رواج ادبيات زرد بدون ناشر ممکن نيست
شاکري با بيان اينکه رواج ادبيات زرد بدون ناشر ممکن نيست، گفت: ممکن است گفته شود ادبيات زرد به عنوان ادبيات فراموش شده، از موهبت جشنوارههاي ادبي يا کانالهاي رسمي تبليغ محروم است. يا توسط مديران ادبيات ناديده گرفته ميشود. آثار زرد نقد نميشوند و پژوهشهاي ادبي ادبيات زرد را همانند ادبيات حرفهاي جدي نگرفته و درباره آن تحليل و تفسير ارائه نميدهند. اين امر حقيقت دارد اما گاهي سکوت و انفعال در مقابل گونهاي ادبي يا نگفتنها و کم گفتنها و ناقص گفتنها به اندازه گفتن همدلانه ميتواند به رونق آن گونه کمک کند.
وي تاکيد کرد: مسئله ادبيات زرد حتي فراتر از توليداتي است که مادون ادبيات عامهپسند قرار ميگيرند. اگر منطق زردنويسي را در نظر بگيريم يعني آنچه موجب ميشود ادبيات از تعهد اخلاقي، انساني، ديني و آرمانياش فاصله گيرد و تجربيات نادرست و غير سازنده را به جاي تجارب ارزشمند زندگي در اختيار مخاطب قرار دهد، در مييابيم مسئلهمندي ما به ادبيات زرد در طول سالهاي گذشته به دليل غلبه ذهنيت فرمگرا با محوريت فرم و مراتب عالي و داني آن شکل گرفته است. به تعبيري آثار منحط ادبي را که از برخي جنبههاي ادبي برخوردار بوده اما منطق سستي داشته يا دست به قلب واقعيت زدهاند جزو مصاديق ادبيات زرد شمرده نميشوند و اصطلاح مجزايي براي آنها تاسيس يا جعل نشده است. در حالي که آسيبرساني آنها به مراتب عميقتر از آثار مطرح ادبيات زرد است. به اين دليل که اينگونه آثار بدون اينکه برچسب ادبيات زرد داشته باشند با پيش فرض حرفهاي بودن و جدي بودن خوانده ميشوند. ديگر آنکه به واسطه برخورداري از برخي ظرفيتهاي ساختاري بر ذهن و جان مخاطب مينشينند آن هم مخاطبي که خود را کتابخوان و ادبياتدان ميداند.
شاکري ادامه داد: زماني که در مفهوم ادبيات زرد به واسطه منطق و روح حاکم بر آن توسعه ميدهيم، ميتوانيم دامنه آن را به برخي نمونههايي که اتفاقا به عنوان ادبيات حرفهاي شناخته ميشوند بگسترانيم. اينجا ميداني است که ارکاني چون پژوهش و نقد و آموزش به صورت فعال اين روح فرسوده را به کالبد ادبيات ميدمند. اينجا ميتوان از پژوهش زرد، نقد زرد و آموزش زرد ادبيات داستاني ياد کرد. اين سه مقوله و دريافت مولفههاي ادبيات زرد در آنها خود نيازمند تاملات و جستوجوهاي فراوان است. به عنوان مثال، در طول سالها بخشي از بدنه جدي ادبيات داستاني خود را ذيل و تابع جريانها و مکاتب ادبيات داستاني جهاني -خاصه غرب- تعريف کرده است. بدون آنکه در شرايط فرهنگي و تاريخي آثار داستاني آن ديار زيست کرده و آن را فهم کرده باشد. اين از خودبيگانگي، نشاختن خود و نشناختن ديگري، حرکتي بيسرانجام را رقم زده که در بهترين صورت نسخههاي غير اصيل و دست دوم و ترجمه اي و غير هويتي را در ادبيات داستاني معاصر پديد آورده است. اين همان انديشه وابستهاي است که از مجامع دانشگاهي و آثار ترجمهاي غربي حاصل ميشود.
به گزارش امانت به نقل از ايبنا،اين پژوهشگر تاکيد کرد: لازم است ادبيات زرد از عامهپسند تفکيک و ادبيات عامهپسند به عنوان يک واقعيت اجتماعي و فرهنگي و درجهاي از مراتب مواجه با ادبيات، تئوريپردازي و ساختاربندي شود. از سوي ديگر لازم است با نگاهي فراگير، روح حاکم بر ادبيات زرد فهم و دامنه رسوخ آن به ساحتهاي ديگر ادبيات از جمله پژوهش، نقد و اموزش شناسايي شود. اين همه مقدمهاي براي مسئلهمندي ما به مقوله ادبيات زرد خواهد بود.