در حال بار گذاری
امروز: يکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳

دین و اندیشه > آيا لازمه ظهور، شيوع يأس و نااميدي در جامعه است

گروه دين و انديشه: پژوهشگر مهدويت ضمن معرفي شش عامل استبعادگرايي و دورانگاري ظهور امام زمان(عج) تصريح کرد: در توجيه رواياتي که بيانگر شيوع يأس و نااميدي در زمان ظهور است مي‌گوييم اولا ياس نشان نااميدي نيست بلکه نشان از سختي کار است، ثانيا يأس به معناي يأس از ظهور نيست بلکه يأس از مکاتب و ايسم‌هاي بشري است.

     گروه دين و انديشه: پژوهشگر مهدويت ضمن معرفي شش عامل استبعادگرايي و دورانگاري ظهور امام زمان(عج) تصريح کرد: در توجيه رواياتي که بيانگر شيوع يأس و نااميدي در زمان ظهور است مي‌گوييم اولا ياس نشان نااميدي نيست بلکه نشان از سختي کار است، ثانيا يأس به معناي يأس از ظهور نيست بلکه يأس از مکاتب و ايسم‌هاي بشري است. 
    نشست »استبعادگرايي در انتظار و مهدويت» با سخنراني حجت‌الاسلام و المسلمين حسين الهي‌نژاد، پژوهشگر مهدويت در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي برگزار شد که گزيده سخنان وي را در ادامه مي‌خوانيد؛
    بحث من داراي يک مقدمه‌اي است و پس از آن چارچوب مفهومي و پس از آن چارچوب نظري را عرض مي‌کنم و در خلال طرح چارچوب نظري عوامل استبعادگرايي و همچنين آثار منفي استبعادگرايي بيان خواهد شد؛ مهدويت در طول تاريخ اسلامي داراي فراز و فرودهاي مختلفي بوده، داراي يکسري چالش‌ها و آسيب‌ها و فرصت‌ها بوده است يعني باورمندان هم آثار و برکاتي از اين آموزه اسلامي استفاده بردند و هم چالش‌ها و آسيب‌هايي ايجاد شده است.
    چنانکه در بحث دين اصل دين و معرفت ديني را تفکيک مي‌کنيم، بايد مهدويت و معارف مهدويت را هم تفکيک کنيم. اصل دين داراي فرصت‌ها، آثار و برکاتي براي باورمندن است و نواقص دين به معرفت ديني ما برمي‌گردد که بعضا به خاطر فهم نکردن مفاهيم ديني و برخي کج‌فهمي‌ها و به درستي درک نشدن مفاهيم ديني چالش‌ها و آسيب‌هايي متوجه جامعه دينداران شده است. در بحث مهدويت هم اصل مهدويت هيچ آسيبي ندارد و فقط آثار مثبت دارد ولي آسيب‌ها از ناحيه فهم ما نسبت به مهدويت و برخي از کج‌فهمي‌ها و برداشت‌ها بوده است که باعث شده چالش‌هايي بر مسئله مهدويت مترتب شود. پس اگر مي‌گوييم مهدويت داراي چالش‌ها و آسيب‌ها و فرصت‌هايي است، فرصت و آثار مثبت به اصل مهدويت برمي‌گردد، چالش‌ها به فهم ما برمي‌گردد.
    »ظهور نزديک است« نتيجه استعجال‌گرايي بود
    در اينجا واژگان مختلفي داريم که بايد مورد تبيين قرار بگيرد؛ يکي از واژگان کليدي استبعادگرايي است. واژه بعد استعجال‌گرايي است، واژه بعد استبطاء‌گرايي، واژه بعد استيجال‌گرايي و واژه بعدي اعتدال‌گرايي. استبعادگرايي يعني دورنگاري ظهور و آمدن امام زمان(عج)؛ يعني نسبت به ظهور دورانگار باشيم و بگوييم بعيد است به زودي ظهور رخ دهد. استعجال‌گرايي عکس استبعادگرايي است يعني فکر مي‌کنيم به زودي امام ظهور مي‌کند. »ظهور نزديک است« نتيجه نگاه استعجال‌گرايي بود. استبطاءگرايي يعني فرآيند ظهور را بسيار کند تلقي کنيم و در برابر آن استيجال‌گرايي يعني زمان خريدن. اعتدال‌گرايي يک نگرش ميانه استبعاد و استعجال‌گرايي است.
    در اين مقاله چارچوب نظري به اين صورت طراحي شده است که ابتدا نگرش‌هاي پيرامون ظهور و انتظار را در قابل سه نگرش تعريف کرديم؛ نگرش استعجال‌گرايي، نگرش استبعادگرايي، نگرش اعتدال‌گرايي. نگاه افراطي در موضوع ظهور اين است که ظهور را رخداد آرماني و دور از دسترس بشر و رخداد بعيد تلقي مي‌کند. در برابرش استعجال‌گرايي است که نگاه آرماني به سرعت ظهور دارد و آنقدر رخداد ظهور را نزديک مي‌داند انگار ظهور در زمان بسيار محدود به وقوع مي‌پيوندد. نگاه ميانه مي‌گويد زمان ظهور نه قريب است نه بعيد بلکه وابسته به سير منطقي خود است و هر زمان آمادگي ايجاد شد و تمهيدات انديشيده شد به وقوع مي‌پيوندد.
    ما در اين زمينه يک روايت داريم از امام جواد(ع) که حضرت مي‌فرمايند: »فَقُلْتُ: لَهُ وَ لِمَ سُمِّي الْمُنْتَظَرَ؟ قَالَ: لِأَنَّ لَهُ غَيبَةً يکثُرُ أَيامُهَا وَ يطُولُ أَمَدُهَا فَينْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ ينْکرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ يسْتَهْزِئُ بِذِکرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ يکذِبُ فِيهَا الْوَقَّاتُونَ وَ يهْلِک فِيهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ ينْجُو فِيهَا الْمُسْلِمُون« راوي مي‌گويد گفتم«چرا او را منتظَر مي‌گويند؟« فرمود: »زيرا ايام غيبتش زياد و مدّتش طولاني مي‌شود. پس مخلصان، در انتظار قيامش باشند؛ شکاکان، انکارش کنند؛ منکران يادش را استهزا کنند؛ تعيين‌کنندگان وقت ظهورش، دروغ گويند؛ شتاب‌کنندگان در ظهورش هلاک شوند و تسليم شوندگان در آن، نجات يابند.«
    دسته‌بندي منتظران ظهور در روايت امام جواد(ع)
    اين روايت دقيقا به اين سه نگرش مي‌پردازد؛ اول کساني که منکر هستند که اصلا اعتقادي به انتظار ندارند و بايد آنها را کنار بگذاريم. آنچه مورد توجه ما است اولا شکاکان هستند که انتظار را قبول دارند ولي دچار شک و ترديد شدند و لذا به خاطر همين شک و ترديد به استبعادگرايي رو مي‌آورند يعني نتيجه نگرش‌شان رسيدن به نگاه استبعادگرايانه است. آنهايي که مسلمون هستند نگاه تسليم و رضا دارند و اينها همان اعتداليون هستند. 
    اين افراد دنبال مقدمات و تمهيدات مي‌روند و نتيجه را به خدا واگذار مي‌کنند. برخي ديگر دنبال تعيين وقت هستند که اينها هم اهل هلاکت هستند. پس سه نگرش در اين روايت مطرح شده و حضرت سه گروه استعجال‌گرا، مرتابون يا استبعادگرا و اعتداليون را معرفي مي‌کنند.
    من در ميان اين سه گروه فقط به استبعادگرايان مي‌پردازم. اين استبعادگرايي داراي عوامل و بسترها و زمينه‌هايي است که اين نگرش در جامعه شکل مي‌گيرد و ترويج مي‌شود.
     من به چند عامل در اين زمينه اشاره مي‌کنم. اول طولاني شدن غيبت، دوم مطلع نبودن انسان‌ها از زمان ظهور امام زمان(عج)، سوم نااميدي از جامعه و زمينه‌سازي مردم، چهارم تلقي نقش نداشتن مردم در ظهور امام زمان(عج)، پنجم رواياتي که اشاره دارد ظهور در فضاي يأس و نااميدي محقق مي‌شود، ششم عدم آگاهي از حکمت الهي در غيبت و ظهور.
    من مختصر دو نکته را توضيح دهم. وقتي اين نگرش را در جامعه ترويج کنيم که مردم نقشي در ظهور ندارند خود به خود اين نگاه در مردم شکل مي‌گيرد که ما نقشي در ظهور نداريم و چون نقشي نداريم انگيزه فعاليت و زمينه‌سازي ظهور از مردم سلب مي‌شود و نگاه استبعادگرايي اشاعه پيدا مي‌کند.
    در مورد نقش مردم سه نگرش داريم يکي اينکه مردم اصلا نقش ندارند و تمام کار دست خدا است، نگرش دوم و سوم اين است که مردم نقش دارند ولي مسئوليت مردم دو گونه است يکي صرف مسئوليت و انجام وظيفه است، دوم اينکه مسئوليت ما تاثير در ظهور دارد. نگرش دوم هم بي‌انگيزگي مي‌آورد و موجب استبعاد مي‌شود ولي نگرش سوم انگيزه ايجاد مي‌کند يعني ما مي‌دانيم در زمان ظهور نقش داريم.
    به گزارش امانت به نقل از ايکنا، نکته دوم اينکه روايتي در منابع حديثي داريم که به نحوي زمينه استبعاد را در مردم برمي‌انگيزاند. امام صادق(ع) مي‌فرمايند: »إنّ هذا الأمرَ لا يَأتيكُم إلّا بعدَ إياسٍ، لا واللّه، حتّى تُمَيَّزوا« به خدا قسم اين امر (ظهور) برايتان در نمى‌رسد مگر پس از آن كه نوميد شويد، نه به خدا، مگر پس از آن كه سره از ناسره‌تان جدا شود. وقتي انسان اين روايات را مي‌بيند دچار استبعاد مي‌شود. در توجيه روايت مي‌گوييم اولا ياس نشان ناميدي نيست بلکه نشان از سختي کار است، ثانيا ياس به معناي ياس از ظهور نيست يعني يأس از مکاتب و ايسم‌هاي بشري است.

نظر خود را بنویسید ...

نظر سنجی