در حال بار گذاری
امروز: جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳

اجتماعی > کودکي با طعم مادري

مهناز بيرانوند گروه اجتماعي: نگاهش که مي کني به نظر مي رسد فقط 11 تا 12 سال سن دارد، کودکي را مي توان در چشمان مظلومش ديد، اما کودکي در بغل دارد، کودکي که خودش کودکي نکرده، اکنون بايد طعم مادري را بچشد.

    گروه اجتماعي: نگاهش که مي کني به نظر مي رسد فقط 11 تا 12 سال سن دارد، کودکي را مي توان در چشمان مظلومش ديد، اما کودکي در بغل دارد، کودکي که خودش کودکي نکرده، اکنون بايد طعم مادري را بچشد.
    او اکنون بايد با عروسک هايش بازي کند، اما بجاي عروسک نوزادي را در بغل دارد و تجربه مادري را در کودکي تجربه کرده است. در اين نوع ازدواج ها وقتي کودکي هنوز طعم کودکي را نچشيده است، بايد خوي مادري را به خود بگيرد و عشقي که او در کودکي از مادر و پدرش نگرفته، بايد به نوزادش منتقل کند. براساس تعريف کنوانسيون حقوق کودک، افراد کمتر از 18 سال، کودک محسوب مي شوند. طبق آمارهاي موجود، در ايران تقريبا حدود 17 درصد دختران پيش از رسيدن به سن 18 سالگي ازدواج مي کنند و طبق آمار يونيسف سه درصد از دختران هم پيش از رسيدن به سن 15 سالگي ازدواج مي‌ کنند. در شبکه هاي اجتماعي هر روز خبر از ازدواج زودهنگام کودکان زير 15 سال شنيده مي شود، اما ازدواج هايي که سرانجام ندارد و شايد قصه ليلا دختر 11 ساله اي که در اين شبکه ها منتشر شده بود همه شنيده باشند. دخترکي که بخاطر ازدواج زودهنگام و تحمل نکردن زندگي مشترک، تن به خودکشي داد و سرانجام زندگي اش در سن 11 سالگي به مرگ ختم شد، مرگي که همانند زندگي اش خيلي زودهنگام بود.
     مريم دختري 13 ساله که با گذشت دو سال از ازدواجش در يکي از روستاهاي کشور، با مردي 25 ساله، غصه ازدواج و بچه داري ندارد، دردش فهمش از زندگي است، خود چيزي از زندگي نمي داند و حالا بايد مفهوم زندگي را به فرزندش آموزش دهد. دوباره از روزهاي سخت زندگيش مي گويد روزهايي که با مواد، کتک، خشونت و بدرفتاري همراه بوده است، روزهايي که دخترش را که بايد در آغوشش عروسک باشد، نوزادي دو ماهه در بغل دارد، به ياد مي آورد. خيلي شرايط سختي است، چون وقتي دخترم را مي بينم که با نوزادش در گوشه اي از اتاق هر روز گريه مي کند که چرا من زود ازدواج کرده ام، دلم خون مي شود، چرا نبايد دخترم اکنون با همبازي هايش در مدرسه يا کوچه بازي کند. عاطفه که اکنون 15 سال دارد و در 12 سالگي تجربه مادر شدن را داشته است، خيلي دردناک قصه زندگي اش را تعريف مي کند. دردي که من دارم شما نمي دانيد که چيست، وقتي که پدرم مي خواست من را به زور راهي خانه بخت کند، با عروسکي که از دختر همسايه مان به من هديه شده بود رفتم، فکر مي کردم خانه اي که مي خواهم بروم، چند کودک همبازي من در آنجا است، اما اينگونه نبود. عاطفه نيز دردهاي ناگفته اش در سه سال زندگي مشترکش را اينگونه بازگو مي کند که زندگي مشترک براي من هميشه طعم کودکي مي داد اما اين نبود و هر روز بايد خانه را تميز مي کردم، آشپزي مي کردم و هزاران کار ديگر که دختران همسن و سال من خيلي از آنها اين تجربه را ندارند. کاش فقط خانه داري و آشپزي بود، زماني به خودم آمدم که ديدم نوزادي در آغوشم است و بايد برايش مادري کنم، هميشه با شوهرم دعوا مي کردم که چرا ما بايد اينقدر زود بچه دار شويم، اما اين بگو مگوها نتيجه اي نداشت و در روزهاي کودکي ام، مادر شدم. مادري که هيچ چيز از زندگي مشترک نمي داند، بايد مادري کند، مادري که از درد و رنج و يا خوشي و ناخوشي زندگي چيزي نمي داند بايد مادري کند، اينها را وقتي فهميدم که حس مادري به من دست داد. نمي دانستم که مادر شدن چقدر سخت است ولي بايد مادري مي کردم، کاش زندگي من هم به گونه اي مي گذشت که کودکي را در کودکي و مادري را در بزرگسالي تجربه مي کردم، اما تقدير من اين نبود و همه چيز برعکس شده و زندگي من با تلخي آغاز شده است. درد اينها را فقط مادري مي فهمد که چند فرزند خردسال را بزرگ کرده و اين کودکان مظلوم که در کودکي ازدواج زودهنگام داشته اند، چه از زندگي مشترک مي دانند که انتهاي اين زندگي مشترک يا به طلاق مي انجامد يا زندگي سرد و بي روح و گاها برخي هم مي_توانند از پس اين زندگي خوب برآيند.
     به همين منظور خبرنگارما براي پيگيري اين موضوع و آسيب هايي که گريبان اين دخترکان را مي گيرد با چند تن از کارشناسان اجتماعي صحبت هايي داشته که در پي آمده است. مجيد ابهري رفتار شناس اجتماعي در اين باره مي گويد: ازدواج هاي زودهنگام علاوه بر اينکه آسيب زا و موجب ناهنجاري هاي مختلف است خود نيز داراي مشکلاتي مي باشد که دامنگير جامعه و خانواده هاي آنها مي شود. ابهري ادامه مي دهد: افزايش بيوه هاي جوان و ‌فرار از خانه از جمله آسيب هاي ازدواج هاي نارس يا همان ازدواج هاي زودهنگام است که بايد از اين نوع ازدواج ها با فرهنگ سازي جلوگيري کرد. اين کارشناس و رفتارشناس اجتماعي مي گويد: در اين نوع ازدواج هاي غلط و زودهنگام متاسفانه دختري نوجوان به عقد مردي بزرگتر از پدر خويش درمي آيد، البته بدون هيچگونه مقدمه و ارتباط قبلي و فقط بخاطر فشار اطرافيان صورت مي گيرد. وي تصريح مي کند، در بررسي برخي از خودکشي ها و خودسوزي ها، ناخواسته بودن ازدواج و اجباري بودن آن به عنوان عامل محرک مورد استناد قرار گرفته و در اين باره بيسوادي والدين و جهل اجتماعي آنها عامل اصلي رضايت پدر و مادر براي اين پيوندها است. ابهري ادامه مي دهد: ظهور بيوه هاي جوان 16 تا 18 ساله عارضه اصلي اين گونه ازدواج ها بوده که با توجه به فرهنگ اجتماعي برخي از روستاها و شهرستان ها اين گونه زنان به عنوان بيوه فقط مي توانند به عنوان چندمين همسر يا همسر سايه انتخاب شوند. وي خاطرنشان مي کند: اطلاع رساني يا آگاه سازي والدين و خانواده ها، تشديد مجازات والديني که فرزندان خود را مجبور به ازدواج مي کنند مي تواند از افزايش اين نوع ازدواج ها جلوگيري کند. عاليه شکربيگي جامعه شناس نيز مي گويد: 20 درصد دختران ما درگير ازدواج در سنين پايين هستند و اين ريشه در چند مساله دارد که اولين مساله باورهاي سنتي است که خانواده ها با توجه به باورهاي سنتي مبتلاي جامعه به چنين ازدواج هايي تن مي دهند. وي اضافه مي کند: همچنين اين ازدواج ها ممکن است ريشه در بلوغ زودرس در دختران ما داشته باشد که اين درصدي از آن را شامل مي شود که متاسفانه برخي از دختران خواهان ازدواج در اين سنين هستند و به هر حال دلايل ديگري در اين موضوع مي تواند دخيل باشد که همراهي با گروه دوستان و همسالان مي تواند از اين عوامل و علل ازدواج زودهنگام دختران در سنين پايين باشد.
    اين جامعه شناس مي گويد: اين قوانين باعث مي شود که 20 درصد از دختران ما گرفتار اين ازدواج ها شوند و به دليل فقدان زندگي فردي، زناشويي و خانوادگي اين نوع ازدواج ها خيلي زود به طلاق و ساير آسيب_ها منجر مي شود.
    شکربيگي با بيان اينکه ما خواهان آسيب شناسي جدي اين مساله هستيم، خاطرنشان مي کند: نتيجه اين نوع ازدواج ها اين است که بيوه هاي جوان در جامعه افزايش مي يابد و ممکن است فرزنداني هم داشته باشند اما تکليف اين فرزندان چيست؟ وي اظهار مي کند: متاسفانه در بحث حقوق خانواده ناکارآمدي قانوني داريم و در بسياري از موارد بايد آسيب شناسي کنيم و نقص، نبود و يا ضعف قوانين را بررسي کنيم که اگر دختران در اين سنين ازدواج مي کنند چه بايد کرد؟ اين جامعه شناس ادامه مي دهد: زندگي اين دختران پس از ازدواج زودهنگام به پايان آن يعني طلاق مي رسد و گاها که به طلاق نمي رسد منجر به خشونت خانوادگي مي شود. وي اضافه مي کند: ممکن است يک درصد از اين ازدواج ها آن هم به معناي واقعي نه با واقعيت به سرانجام برسد. وي معتقد است که کودکان و نوجوانان بايد در اين سنين کودکي و نوجواني کنند و بار سنگين ازدواج را نبايد به دوش آنها گذاشت و يک نفر را نبايد به زندگي آنها وارد کرد. شکربيگي اضافه کرد: در چنين زندگي هايي باورهاي مردسالارانه وجود دارد و خشونت را در آن شاهد هستيم، البته همسرکشي، کتک خوردن آنان و طلاق را حاصل اين ازدواج ها مي دانيم. وي خاطرنشان مي کند: پس از طلاق آينده اين افراد تحت تاثير قرار مي گيرد و اين پيشينه، زندگي اين فرد را در آينده تحت الشعاع قرار مي دهد. وي اطلاع رساني و آگاهي بخشي به خانواده ها براي جلوگيري از ترويج اين نوع ازدواج ها و توانمندسازي زندگي زناشويي را از راهکارهاي اساسي در اين زمينه عنوان کرد و مي گويد: بايد با ارائه آموزش به والدين از ازدواج دختران در اين سنين جلوگيري کنند چون يک جنايت عليه فرزندان آنها است و مجبورند تا پايان عمر با اين شيوه نامناسب زندگي خود را ادامه دهند. اين جامعه شناس مي گويد: اينکه در دوران نوجواني و جواني تکليفي را بر عهده آنان بگذاريم يک نوع جنايت است و نبايد آنها را وادار به زندگي اينچنيني کنيم چون اين افراد نسبت به تکليف خودشان آگاهي ندارد و نمي توانند زندگي را پيش ببرند و اين فرد را به نابودي سوق مي دهد.
    شکربيگي ادامه مي دهد: ما در جامعه شاهد هستيم که ازدواج در سنين کودکي صورت مي گيرد و ممکن است بعد از طلاق اول، آن فرد چندين بار ديگر ازدواج کند و دوباره طلاق بگيرد اما به خاطر زخمي که از نظر روحي و رواني به آنها وارد مي شود، نتواند با فرد ديگري زندگي عادي داشته باشد. وي خاطرنشان مي کند: اين چنين ازدواج هايي در زمان هاي قديم مرسوم بوده که در آن زمان نيز همراه با ستيزه، خشونت، کتک کاري و قتل بوده اما چون آن زمان رسانه ها نبودند و اطلاع رساني دقيقي صورت نمي گرفت،‌ کسي خبر از چنين زندگي هايي نداشت. وي ابراز اميدواري کرد با فرهنگ سازي،‌اطلاع رساني و آگاهي بخشي بتوان روي چنين مساله اي کار کرد و از هرگونه ازدواج زودهنگام که هزاران آسيب و ناهنجاري به همراه دارد، جلوگيري کرد. به هر روي هر نوع ازدواج زودهنگام علاوه بر آسيب روحي و رواني به کودکان و نوجوانان، ممکن است هزاران آسيب براي خانواده ها نيز به همراه داشته باشد، از اين رو بهتر است خانواده ها بيشتر به اين موضوع توجه داشته باشند.

نظر خود را بنویسید ...

نظر سنجی